دلِ مــَـن .. ! مـے آیــے ؛ دیـگـر گـنـاه نـکنـیــم .. ؟!
يكشنبه, ۱۳ اسفند ۱۳۹۱، ۰۶:۳۰ ب.ظ
بسم الله الرحمن الرحیم
● ● ●
دلِ مــَـن .. !
مـے آیــے ؛
دیـگـر گـنـاه نـکنـیــم .. ؟!
● ● ●
+ عکـــس : توجـــه لطفـــآ
التمــــــآس دعـــــا شهــــــآدت + فــــرج ..
«اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ»
- ۹۱/۱۲/۱۳
یاد این داستان موسی و شبان مولوی افتادم، اونجائی که خدا به موسی (سلام الله علیه)فرمود:
"هــــــــر کسی را سیـرتی بنهادهایم
هر کسی را اصطلاحی دادهایـم
در حـق او مـدح و در حق تو ذم
در حق او شهد و در حق تـو سم
در حـق او نـور و در حق تو نار
در حق او ورد و در حق تـو خار
در حق او نیک و در حـق تـو بـد
در حق او خوب و در حق تـو رد
مـا بـری از پاک و نـاپاکی همه
از گرانجانی و چالاکی هـــمه
مـــن نـکردم خلق تا سودی کنم
بلکه تا بر بندگان جـودی کنم
هـندیان را اصطلاح هـند مدح
سندیان را اصطلاح سند مدح
من نـگردم پــاک از تسبیحشان
پاک هم ایشان شوند و در فشان
ما بـرون را ننگریم و قال را
ما درون را بنگریم و حال را
ناظر قلبیم اگـر خاشع بود
گر چه لفظ و گفت ناخاضع بود
چـند از این الفاظ و اضمار و مجاز
سوز خواهم سوز با آن سوز و ساز
آتشی از عشق در جان بــرفروز
سر به سر فکر و عبارت را بـسوز
مـوسیا آداب دانان دیگرنـد
سوخته جان و روانان دیگـرند
عاشقان را هر نفس سوزیدنی اسـت
بر ده ویران خراج و عشـر نیست
گـر خطا گـوید ورا خاطی مگـو
گر شود پر خون شهید آن را مشو
خـون شهیدان را ز آب اولیتر اسـت
این خطا از صد صواب اولیتر است
تـو ز سرمستان قلاووزی1 مجـو
جامه چاکان را چه فرمایی رفـو
ملت عشق از همه دینها جـداسـت
عاشقان را مذهب و ملت خداست"
عزیز و سربلند باشی
یا علی