بین الحرمین فاصله عشق است و عاشقی...

شنبه, ۱۳ اسفند ۱۳۹۰، ۰۹:۲۴ ق.ظ

بسم الرب الحسین(علیه السلام) ...

بین الحرمین فاصله عشق است و عاشقی...

و که میگوید عشق و عاشقی جدایی پذیرند...

فاصله ها برای ماست که نمیدانیم حرم یکی است....

دلــ نوشتـــ : چقدر دلمــ تنگـــ بینــ الحرمینهـــ خدایا هرچه زودتر قسمتمــ کنــ برمـــ... یا امام حسینـــ امیدمــ بهــ شماستـــ کهــ بطلبینمــــ

فاطمه نوشت: یادش بخیر شلمچه...یادش بخیر خوندن زیارت عاشورا از نزدیکترین محل توی خاک کشورمون به ارباب...

آقاجون اگر امسال عمرم کفاف داد برم زیارت شهدا توفیق زیارت خودتون هم بهم بدید یا سید الشهدا...

۰ ۰
۹۰/۱۲/۱۳

اهــــالے آسمــــان

۱۳ اسفند ۹۰ ، ۰۹:۴۶

یه نوکر شرمنده

سلام و عرض ادب...

چی بگم...

دعای خوبی بود...

ان شاءالله هر چه زودتر مستجاب بشه...

موفق باشید

۱۳ اسفند ۹۰ ، ۱۰:۳۱

سلام و عرض ادب...
وقت بخیر...
ایام به کامتون

برادر واقعی من نیستن....
ولی ما معمولا" تو دنیا وقتی کسی رو خیلی دوست داریم و با هم خیلی رفیق فابریک هستیم می گیم بهش داداش
حالا من و مسعود خیلی با هم دوست هستیم
هر وقت میرم پیشش تمام بار غمی که رو دوشم هست رو اون به تنهایی از روی دوشم بر می داره...
من از مسعود خیلی چیزا دیدم..
البته مهتاب خانم هم خواهرشه... اینو فراموش نکنیم...

موفق و پیروز باشید.
اگه یه وقت گذرتون به مزار شهدا افتاد بگید تا آدرس آرامگاهشو بدم...
یا علی

۱۳ اسفند ۹۰ ، ۱۱:۰۶

مدیون شهدا

شبی ساکت و دلگیر
خودم بودم و قلبی که ز غم بسته به زنجیر
و نزدیک اذان بود
که پیچید در آفاق
همه نغمه ی تکبیر
و گفتند که هنگام اذان دست به دامان خدا باش
و مشغول دعا باش
که باز است در رحمت
و گفتم به خدا بین دعایم
که دلتنگ اذان حرم کرب و بلایم

۱۳ اسفند ۹۰ ، ۱۱:۲۱

زهرا

اوایل سال 72 بود و گرماى فکه. در منطقه عملیاتى والفجر مقدماتى، بین کانال اول و دوم، مشغول کار بودیم. چند روزى مى شد که شهید پیدا نکرده بودیم. هر روز صبح زیارت عاشورا مى خواندیم و کار را شروع مى کردیم. گره و مشکل کار را در خود مى جستیم. مطمئن بودیم در توسلهایمان اشکالى وجود دارد.

آن روز صبح، کسى که زیارت عاشورا مى خواند، توسلى پیدا کرد به امام رضا(علیه السلام). شروع کرد به ذکر مصائب امام هشتم و کرامات او. مى خواند و همه زار زار گریه مى کردیم. در میان مداحى، از امام رضا طلب کرد که دست ما را خالى برنگرداند، ما که در این دنیا هم خواسته و خواهشمان فقط باز گردان این شهدا به آغوش خانواده هایشان است و...

هنگام غروب بود و دم تعطیل کردن کار و برگشتن به مقر. دیگر داشتیم ناامید مى شدیم. خورشید مى رفت تا پشت تپه ماهورهاى روبه رو پنهان شود. آخرین بیل ها که در زمین فرو رفت، تکه اى لباس توجهمان را جلب کرد. همه سراسیمه خود را به آنجا رساندند. با احترام و قداست شهید را از خاک در آوردیم. روزى اى بود که آن روز نصیبمان شده بود. شهیدى آرام خفته به خاک. یکى از جیب هاى پیراهن نظامى اش را که باز کردیم تا کارت شناسایى و مدارکش را خارج کنیم، در کمال حیرت و ناباورى، دیدیم که یک آینه کوچک، که پشت آن تصویرى نقاشى از تمثال امام رضا(علیه السلام) نقش بسته به چشم مى خورد. از آن آینه هایى که در مشهد، اطراف ضریع مطهر مى فروشند. گریه مان درآمد. همه اشک مى ریختند. جالب تر و سوزناکتر از همه زمانى بود که از روى کارت شناسایى اش فهمیدیم نامش «سید رضا» است. شور و حال عجیبى بر بچه ها حکمفرما شد. ذکر صلوات و جارى اشک، کمترین چیزى بود.

شهید را که به شهرستان ورامین بردند، بچه ها رفتند پهلوى مادرش تا سرّ این مسئله را دریابند. مادر بدون اینکه اطلاعى از این امر داشته باشد، گفت: «پسر من علاقه و ارادت خاصى به حضرت امام رضا(علیه السلام) داشت...»

شهادن حضرت معصومه رو تسلیت میگم

۱۳ اسفند ۹۰ ، ۱۱:۵۳

سلام مجدد...

خوب مزار شهدای بهشت رضا رو که ان شاءالله بلدید؟

بلوک 30 همون مزار شهداس

درست انتهای مزار...
(قبر مطهر شهید جلیل محدثی فر رو که بلدید؟ فرمانده گردان غواصی؟)
خوب درست انتهای مزار شهدا که برید
کنار پله های خروجی...

ردیف81 شماره 17 مزار شهید شادکام هست که عکسشم توسط آقای دلبریان نصب شده
البته بالای قبر مطهر شهید جلیل محدثی فر یه پرچم قرمز یا حسین نصب شده البته اگه نکنده باشنش...

۱۳ اسفند ۹۰ ، ۱۳:۱۷

ریحانه

سلام اگه رفتی سلام منو به گودالای شلمچه
به غواصای اروند
به مسجد جامع خرمشهر
به حسینیه حاج همت
به خاک فکه...
به...
برسون

۱۳ اسفند ۹۰ ، ۱۶:۱۸

مهتاب

سلام فاطمه جون...خوبی؟
ایشالله که زود زود به حاجت دلت برسی...آمین یا رب العالمین........
ممنون که اومدی...نظر لطفته
آخ چند وقته اینترنت پرسرعتم قطع شده...وبتم منو میکشه تا باز بشه
واسه همینه تند تند نمیام...انقد زنگ زدم مخابرات تابلو شدم...خدا کنه زود زود تا چند روز آینده وصل بشه...
دوست دارم....
التماس دعا
یازهرا

۱۳ اسفند ۹۰ ، ۲۰:۰۶

دختر ماه

دلتنگی هایت را به باد بسپار، اینجا دلی هست که برای آرامشت دست به آسمان دارد.

التماس دعا دارم عزیزم

۱۳ اسفند ۹۰ ، ۲۰:۴۶

ناشناس

سلام.وبلاگ زیبایی دارید.موفق باشید.
خداوند تنها,تنهاییست که تنها راتنها نمیگذارد.
خوشحال میشم بمن هم سر بزنید.
التماس دعا

۱۳ اسفند ۹۰ ، ۲۳:۳۱

داوود

«سلام بر تو ای دختر ولی خدا، سلام بر تو ای عمه ولی خدا، سلام بر تو ای دختر موسی بن جعفر علیه السلام »ما خستگان و راه ماندگان طریق عشق، به شفاخانه تو پناه آورده ایم تا به آیین کرامت، از دریای شفاعت سیرابمان کنی...
ای خواهر کریمه رضا ... چقدر گلدسته های حرم تو، به آستان آسمانی رضا نزدیک است. انگار طنین صدای او، هر لحظه در هوای قلب هایمان می پیچد که: «هر کس معصومه علیهاالسلام را در قم زیارت کند، گویی مرا زیارت کرده است».
ای معصومه بوستان ولایت؛ ای فاطمه آل فاطمه علیهاالسلام ؛ ای گوهر تابان معدن رحمت، امروز که چشم های مادر از فقدانت غرق در اشک اندوه است. و امروز که سینه مان در فراقت می سوزد، نگاه امیدمان را به تو دوخته ایم. به حرمت آمده ایم با کوله باری از ندامت، به امید جاری شفاعت تو که تو مقامی ارجمند و شایسته داری و دستی گشاده در شفاعت شیعیان. پس ما را مدد کن که تو را کریمه اهلبیت خوانده اند. سلام بر تو و سلام بر پدران بزرگوار تو...
....................................................
اللهم عجل لولیک الفرج مولانا صاحب العصر و الزمان...
دلهایتان شوریده نینوا ... یازهرا...

۱۳ اسفند ۹۰ ، ۲۳:۴۴

امیدوار

دعا پشتِ دعا برای آمدنت / گناه پشتِ گناه برای نیامدنت

دل درگیر ، میان این دو انتخاب / کدام آخر ؟ آمدنت یا نیامدنت ؟

باسلام بروزم ممنون میشم سربزنید.

۱۴ اسفند ۹۰ ، ۰۱:۳۵

مصطفی

سلام نوشته ی خیلی قشنگی بود دلو هوایی میکنه.بین الحرمین همه ی زندگیمه دوای دردم همینه.

اهــــالی آسمــــان

اهــــالی آسمــــان

هنـــوز براے شــهید شــــدن فـــرصت هست، دل را بــــاید پـــاک کرد. 【【 امام خـــامنـہ اے 】】

رهبری

شهـــدا

ایـــــران اسلامی

سیـــاسی

حجـــاب

ایت الله بهجت

معصــومین

پیــامبر اکرم

امـــام علــی

امـــام حسین

امــــام زمــــان

حضرت زهرا

حضرت زینب

متفرقــه

نکــات نـــآب