اهــــالی آسمــــان

هنـــوز براے شــهید شــــدن فـــرصت هست، دل را بــــاید پـــاک کرد. 【 【 امام خـــامنـہ اے 】 】

اهــــالی آسمــــان

هنـــوز براے شــهید شــــدن فـــرصت هست، دل را بــــاید پـــاک کرد. 【 【 امام خـــامنـہ اے 】 】

اهــــالی آسمــــان

وقتی حوصله ات سر میرود

چه لحظه قشنگی است

وقتی با خود فکر میکنی امام زمان(عج) هم مانند تو روزه است

وقتی لای قرآن را باز میکنی

چه لحظه عجیبی است

وقتی فکر میکنی حسیـن(ع) هم بالای نی همیـن قرآن را می خواند

کاش در این روزها وقتی لیست روزه گیران را امام زمان مرور می کنید

برای چند ثانیه هم که شده روی اسم مـن مکثی کند ... کاش

••●! ❤ چه آرزویی دارد این دلـ م ❤ !●••

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
کلمات کلیدی
آخرین نظرات
نویسندگان
پیوندها
پیوندهای روزانه

جاتون خالی امروز تصادف کردیم...!!!!

شنبه, ۱۹ فروردين ۱۳۹۱، ۰۷:۲۶ ب.ظ

به نام خدایی که خطر را رفع میکند..

سلام خدا برخوبانش...

از اونجایی که از عنوان این پست مشخصه نیاز به مقدمه چینی نداره.من اصلا تصمیم نداشتم تا 1 شنبه آپ کنم اما..

جاتون خالی امروز ساعت 4 بعد از ظهر با یک پژو405(البته فکرکنم) تصادف کردیم(من و دوستم) .این واقعیت اینطور رقم خورد که:...

حدود 100 یا 150 متر از چراغ راهنما فاصله داشتیم داشتیم از خیابون رد میشدیم نگو وقتی داشتیم رد میشدیم چراغ سبز شده بوده. به لاین وسط که رسیدیم یک ماشین با سرعت میومد اما سرعتش کم کرد.ماهم سریعتر از اون لاین رد شدیم اما چشمتون روز بد نبینه وقتی به لاین آخر رسیدیم یک ماشین با سرعت میومد و سرعتش بیشتر کرد که قبل از اینکه ما بتونیم رد بشیم اون بره(مثل اینکه خیلی عجله داشت) نزدیک ما که شد ترمز کرد.(چه صدایی داشت.)همون لحظه ماشینش به سمت راست منحرف و کشیده شد و بوووووووووووف...

کوبید به دوستم(چون اون جلوتر از من بود) و بعدشم به من. اول اون نیم تنش افتاد روی کاپوت و محکم خورد به شیشه جلو بعدشم که ماشین از روی پاش رد شد و بعدشم به لاین وسط پرت شد.بعدشم من البته من با ضرب خیلی کمتری. اون وسط من نگران دوستم بودم که یک ماشین دیگه توی اون لاین بهش نزنه.دویدم سمتش و اومدیم توی پیاده رو.اصلا به راننده توجه نکردیم اومدیم توی حیاط موسسه کلاسمون که دوتا دختر شاهد صحنه بودن دویدن سمتمون.راننده ماشین هم سریع پیاده شد دید هنوز داره ماشینش حرکت میکنه دوباره سوار شد و نگهش داشت اومد سمتمون دوستم رفته بود تقریبا داخل حیاط گفت کاریتون نشده.گفتم نه بفرمایید.خیلی ممنون از توجهتون(چه ادبی!!ادبم منو کشته) یک ماشین دیگه هم نگه داشته بود و پیاده شد ببینه چی شده اما جالب تر دخترا بودن یکیشون میگفت نمردین؟؟؟ حالا ما هم بعد از دورشدن از صحنه زدیم زیر خنده(چراش نمیدونم)

بعد 5/1

از کلاسم اومدم بیرون دوستم که دیدم ازش پرسیدم حالت خوبه؟؟ گفت فاطمه طرف چپ بدنم کوفته شده.خیلی درد میکنه(خیلیش نگفت ولی مشخص بود)  منم پای چپم از زانو به پایین به زور حرکت میدادم.خدا به خیر کرد ولی تا تونستیم به خودمون خندیدیم.

بعد 5 ساعت

زنگ زده بهم میگه فاطمه حالت خوبه؟ میگم من که کاریم نشد ولی پای چپم درد میکنه.میگه : من که طرف چپم کوفته است و باد کرده و کبود شده.و میگه خدا به خیر کرد وگرنه الان اینجا نبودیم!!!(الان دداشته غساله مارو می شسته!!!)

اونجا بود که یاد بی بی افتادم پشت در+ رفتن میخ توی سینشون + دردی که از بارداری متحملش میشدن... وای بر من...


نزدیک بود اینطوری بشیم..


پی نوشت: نمیخواستم خنده دار بنویسم اما اگر خندید به خاطر ایام فاطمیه از حجه بن الحسن عذر خواهم...
راز نوشت: این واقعیت یک رازه بین منو و دوستم و دوستان وبلاگی..حتی خانوادهامون هم اینو نمیدونن...
 
دعا نوشت: بابام ۵۰ درصد برای ۴ تا ۶ سال به تهران منتقل میخوان بشن.یا ماهم میریم یا تنها میرن...دعاکنید هرچی به صلاحمونه اتفاق بیفته من که هیچ کدوم دوست ندارم...

«اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ»

  • اهــــالے آسمــــان

نظرات  (۳۱)

واااااااااااااااااااااااایییییییییییییییییی !!!!!!!!!!!
باورم نمیشه فاطمه زنده ای یا روحت داره منویسه!!!!!!!!
جلو موسسه زبان تصادف کرد؟؟؟؟؟؟
الهی بمیرم جاییت درد نگرفت ؟؟
و در مورد دعا نوشت آخر!!!!!!!!! چـــــــــــــــــــــــــی؟؟؟؟؟ میخوای برین؟؟؟؟
کی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ یعنی امسال میری؟؟؟؟؟؟
چرا مراعات قلب مو نمیکنی تو !!!!

اگه بری تهران من ....
پاسخ:
دعا کن هرچی صلاحه پیش بیاد..
اوووووووووف دلم ریش شد!!!! اصلا کسی با تو نباید از وسط خیابون رد شده !!
یادته پارسال بی کله داشتی رد میشدی از خیابون منم دنبالت بودم نزدیک بود ماشین بزنه بهم ناکام شم.؟؟؟
صد رحمت به ....!!!!!!! (این تیکشو سانسور کن )
پاسخ:
دفعه آخرت باشه چیزای سانسور دار مینویسی...
واسه تهران رفتن واقعا جدیه؟





هـــــــــــــــی نیستی ؟؟؟؟
تقصیر منه !!ظهری گفتم سپردمت به عزرائیل!!!!
این دفعه غلط بکنم به کسی بگم سپردمت به عزرائیل!!!!
این پستت کجاش خنده دار بود آخه!!!!!!!
همش گریه دار بود
امیدوارم هرچی صلاحه پیش بیاد .. خودتم میگی 50 درصد!!!
سلام فاطمه جان خوشحالم که طوریتون نشده
وبت بدجور به دلم نشسته لینکت می کنم
بابا بدبخت از بین رفته دیگه دوستتو میگم حالا راننده جوون بود؟ خوشتیپ چی؟
وای فک کن هی بیاد جلوی موسستون حالتونو بپرسه بعد خدا قسمت یکیتون کنه جالبه نه؟
پاسخ:
(کسی جدی نگیره)
خعلی مهم..اگر امروز اخرین روز زندگی تو باشد

در بازی وبلاگی شرکت کنی خوشحال میشوم

به سوالات پاسخ دهی!

جایزه هم داده میشود..
  • زهرا تقوی راد
  • سلام
    خوشحالم از اینکه حادثه برای شما و دوست گرامیتان بخیر گذشت .برای انتقالی پدرتون به نیت 14 معصوم 14 صلوات فرستادم تا هر چه خیر است برای ایشان رقم بخورد .
    ایام فاطمیه بر شیعیان و منتظران واقعی تسلیت باد .
    التماس دعا
    یا علی
  • جناب بنده خدا(313)
  • سلام

    والا حقیر هم همین هفته اینطوری تصادف کردم

    ان شاءالله قضیه اش رو توی وبلاگ مینتویسم اما دنده های بنده شکست و دکتر ها گفتن به اندازه ی هر سالی که زندگی کردی یه روز باید درد بکشی مثلا اگه80سالته 80روز باید درد بکشی

    من میگم اگه اینطوری بود حضرت زهرا باید 18روزه خوب میشدن اما موضوع اینه که...
    سلام
    اولش فکر کردم شوخی میکنید ولی خب بعدش فهمیدم که شوخی نبوده !!
    خدا رحمتون کرده
    باید خیلی سخت باشه که بخوایید از پیش امام رضا (علیه السلام) جای دیگه ای برید مخصوصا تهران که ... چیزی نگم بهتره !!
    ولی همون طور که خودتون گفتید ان شاالله هرچی به صلاحتون باشه پیش بیاد
    یاعلی
    پاسخ:
    اونم رفتن به جایی مثل تهرام که(خودت مفصل بخوان)
  • امام را دعا کنید
  • معلوم میشه وقتی از خیابون رد میشید توجه ی به چراغ راهنما ندارید...
    شایدم وقتی چراغ راهنما زرد بوده رد شدید...
    امکانم داره که چراغ راهنما شمارش اندازه نداره تا عابرین پیاده بتوانند هنگام رد شدند زمان را تنظیم کنند...

    پاسخ:
    !!!!) بدن داشته باشه دیگه نیازی به دشمن نداره!!!! (ناراحت نشید.)
    سلااااااااااااااااااااااااام !!!!!!!!
    با کی بودی ؟؟؟؟ اون دوتا دختر کی بودن ؟؟؟؟!!!
    منتظرم بدونم بدو بیا بگو ...
    آخی کاش نرید تهران
    راستی تو نگفتی کلاسا رو میای یا نه ؟!!! این ترم ؟!
    پاسخ:
    کلاسا؟؟؟کی شروع میشه؟؟حتما میام.
    به مامانت نگفتی ؟؟؟؟؟؟؟؟
    میدونی اگه ضربه مزغی شده باشی ممکنه تموم کنی!!!!!! برو به مامانت بگو که تصادف کردی نری بگی خودم زنگ میزنم میگم ها!!!!!!
    راستی دوستت کی بود؟؟ من میشناسمش؟؟ محدثه نبود؟؟؟ مائده چی؟؟؟
    فاطمه که نبود!!..؟؟ آره؟.؟؟؟؟
    میری تهران واسم سوغاتی میاری؟؟؟
    میری تهران دوستای تهرانی پیدا نکنی مارو فراموش کنیا!!!!
    وای نری منحرفت کنن!!!!
    وای... (سانسور شد )
    فکر نکنم برین تهران بابا !!! به این آسونیا نیست که !!!!
    پاسخ:
    هرچی که حضرت دوست بخواهد...
    ماشین از روی پای دوستت رد شد بعد باهم بلندشدین رفتین سر کلاس؟!
    وای قسمت کسی نشه بره تهران زندگی کنه
    هر وقت میرم اونجا دلم میگیره
    فاطمه جان مواظب خودت باش من تازه تورو پیدا کردم
    پاسخ:
    خر خون به ما میگن(البته بلانسبت)...
    میگی طرف کیه یا نع؟.
    پسره یا دختر ؟؟
    پاسخ:
    استغفرالله...
    سلام...

    با این شدت که تصادف کردید معلومه که خدا خیلی

    بهتون رحم کرده....از این به بعد هر روز که از خونه

    بیرون میروید اول صدقه بدید... انشا ا... هر چه زودتر

    خوبه خوب شوید.... در ضمن شما هم با افتخار لینک شدید

    التماس دعا
    پاسخ:
    تشکـــــــــــــــــــر...
    سلاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام

    خوبی؟

    نگاه کن تو چشمام چقدر نگرانت شدم

    ببخشید کمپوت گیر نیومد بجاش گل روی خودمو آوردم

    واقعا متاسفم برای اون راننده بابا آدم یا تصادف نمیکنه ....یا درست حسابی از رو ادم رد میشه

    حالا بدون شوخی خوبی؟ دوستت خوبه؟
    کاش یه دکتر میرفتی

    خدا به خیر کرد.....صدقه بده


    ......................................................................
    آآآآآآآآآآآآآآخ جوووووووووووووووووووون آجیم داره میاد تهران

    -------------------------------------------------------------------------

    دفعه بعدی با کمپوت موز خدمت میرسیم
    خدانگهدار
    ای بهترین انیس و مونس ای بهترین رفیق کسی که رفیقی ندارد

    اگر دلت گرفته...اگر خسته ای..


    برای یک شب ارامش و یک شب دعا دعوتت می کنم..

    امشب 11 تا 1 شب...

    وهمینطور برای پاسخ یه یک سری سوالت مهم

    که اگر امرزو اخرین روز زندگی تو باشد

    ______________________________________


    بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
    قُلْ یَا عِبَادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ


    بگو: «اى بندگان من که بر خود اسراف و ستم کرده‏اید! از رحمت خداوند نومید نشوید که خدا همه گناهان را مى‏آمرزد،
    زیرا او بسیار آمرزنده و مهربان است.



    سوره الزمر ایه 53....


    هدیه نداشتم جز

    فقط کمی سکوت و یاد او را برایت اورده ام

    تا دلت ارام شود

    و پیام مهربانی او..

    یادگاری از من.........
    واااااااااااااااااااایییییییییییییی فاطمه جونم الان که خوبی اره؟؟؟؟
    جاییت که نشکسته هان؟//
    اخه این پست کجاش خنده دار بود؟؟؟؟
    همش غم بود
    ولی مثل اینکه خدا رو شکر بهتری
    خدا رو شکر
    درمورد تهرانم یه وقت نری و پاک مارو فراموش کنیااااااااا
    اصلا تو نرو
    همجواری با امام رضا رو ول کنی بری تهران که چی بشه؟؟؟؟!!!
    من که ارزومه بیام مشهد
    اونوقت تو از اونجا بری؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    وای نههههههههههههههههههههههههه

    برات دعا میکنم که هر چی صلاحت باشه همون بشه
    الهی امین
    التماس دعا
    اهان اینو یادم رفت بگم
    مواظب خودت باش
    به فکر خودت نیستی به فکر ما باش که اگه طوریت بشه دق میکنماااااااااااااااااااااااااااا

    فاطمیه اومد...وای

    حضرت زهرا(س)


    ای جان من هر چند دیگر نیمه جانی

    اما برای رفتنت خیلی جوانی

    حالا که من اینجا غریبم بار بستی

    حالا نمی شد بیشتر پیشم بمانی

    با بای خاکم ـ التماست می کنم که

    بی من مشو ای مادر آب ـ آسمانی

    کمتر بگو با من امیرالمومنینم

    اشهد مگو با این زبان بی زبانی

    حالا برای اینکه من چیزی نفهمم

    در کوچه خاک چادرت را می تکانی

    اندازۀ یک عمر پیرت کرده بانو

    سنگینی آن ضربه دست ناگهانی

    یک نیمه از روی تو صبح روشن من

    نیمی دگر مثل غروبی ارغوانی
    پاسخ:
    چرا با فاطمیه بوی یوسف فاطمه نیامد...؟؟؟
  • جناب بنده خدا(313)
  • بسم رب العشق، رب العالمین

    عشق مولایم امیرالمؤمنین

    عشق مولا بضعه طهاستی

    حضرت صدیقه کبراستی

    فاطمه تعبیر دوری از عذاب

    بهترین تفسیر از ام الکتاب

    مادر یکتای هستی از عدم

    مادر لوح و قلم، روح قسم

    جسم ناسوتی او روح فلک

    روح لاهوتی او جسم ملک

    دست تقدیر خدا بر عالمین

    مادر ارباب مظلومم حسین

    حجت کبری ست بر کل حجج

    بادعایش می رسد یوم الفرج

    جنتی که زیر پای مادر است

    خاک پای دختر پیغمبر است

    آنکه حق جنت به او تقدیم کرد،

    نار را جنت به ابراهیم کرد

    انبیا درّند و دریا فاطمه

    «لَم یَکُن» ایجاد «لَو لا فاطِمِه»

    ارث مادر بر تمام اولیا

    علم و حلم و صدق و تسلیم و رضا

    در امامت گر علی تکثیر شد

    بچه شیر از شیر مادر شیر شد

    تا امید جود از دادار از اوست

    رونق بازار استغفار از اوست

    حق چودر محشر هویدا می شود

    مؤمن از مجرم مجزا می شود

    روح در عشاق او چون می دمند

    صور «أینَ الفاطِمیّون» می دمند

    خلق در محشر پیاده او سوار

    هاتفی آواز می دارد : «کنار!

    کور باد و دور باد هرکس که هست

    هان که اجلال نزول فاطمه است»

    «آمده عرش خدارا قائمه

    آمده ناموس یزدان فاطمه»



    گفت احمد مرتضی جان من است

    حافظ زهرا و قرآن من است

    ناجی کل بشر هستیم ما

    امت خود را پدر هستیم ما

    حال اگر باب مسلمانان علی است

    مادر خود خوب فهمیدیم کیست



    روز وصل دوست داران یاد باد

    یاد باد آن روزگاران یاد باد

    یاد پشت خاکریز جبهه ها

    یاد یاران عزیز جبهه ها

    یاد مجنون و شلمچه یاد هور

    یاد کارون و فرات و کرخه نور

    نام سرداران برادر بود و بس

    فاطمه در جبهه مادر بود و بس

    مادریّش را چو باور داشتیم

    گرد خود صدها برادر داشتیم

    داغ مادر جان مارا شمع کرد

    گرد فرزند رشیدش جمع کرد


    ای برادر حال مادر خوب نیست

    پای بستر حال حیدر خوب نیست

    فاطمه در غشوه های احتضار

    مرتضی در رعشه های اضطرار

    گوش دل های همه در پشت در

    بر وصیت های مادر با پدر

    فاطمه آواز دارد زیر لب:

    فاطمه یک نغمه دارد زیر لب

    صحبت از کفن است و دفن نیمه شب



    صحبت از بی یار و بی یاور شدن

    غسل دادن از ورای پیر(و)هن

    صحبت سجاده و چادر نماز

    نیمه شب زینب و راز و نیاز
    حبیبٌ غابَ عن عینے
    و جسمے
    و عن قلبے
    حبیبے
    لا یغیبُ
    از عاشقانه هاے امیرامؤمنین(ع) بر مزار حضرت زهرا(س) ...

    √ و چه دردناک است
    آن که دوستش دارے
    و همیشه در قلب توست
    پیش چشم هایت نباشد
    و نتوانے
    در آغوشش بکشے ...
    .
    .

    ---------------

    مطمئنی دوستت سالمه؟

    راز نوشته چیه؟ منم دوست وبلاگیم خو :|
    پاسخ:
    اگر دختری که علاوه بر دوست وبلاگی خواهرمم هستی اما اگر آقا پسر تشریف داری شرمندتم....
  • یک نفر از خویش دلگیر
  • سلام / خداروشکر بخیر گذشت .. امیدوارم هر چه به صلاحتون هست پیش بیاد .
    پاسخ:
    امیدوارم...
    ای بابا حیف شد . اگه درست تصادف می کردی الآن هم وزن کره ی زمین متعادل شده بود و هم یکی از موجودات خبیث از بین رفته بود .

    امیدوارم واقعا همونی پیش بیاد که خوبه ولی اگه بری و دیگه نبینم دلم کلی برات تنگ می شه .
    امروز یه اتفاق خیلی جالب افتاد شاید فردا بنویسمش
    خدا رفتگان همه رو بیامرزه!!!
    روحتون شاد...
    سلام ... خوبی؟! خوبم...
    اولا پس از مدت ها سال نو مبارک...
    دوما من هنو این ماحجرت رو باور نکردم ...
    سوما دستتون درد نکنه لینک تکونی کردین و منم انداختین بیرون ...

    اگه واقعا تصادف کردید به حق علی همین امروز فردا حالتون بهتر یشه...
    ولی اگه سر کاری باشه بدلیل نگران کردن من باید توبه کنین!!!
    وبلاگت خیلی زیباست مثل خودت که تو یه جمله نمیشه توصیفش کرد موفق باشی

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی