اهــــالی آسمــــان

هنـــوز براے شــهید شــــدن فـــرصت هست، دل را بــــاید پـــاک کرد. 【 【 امام خـــامنـہ اے 】 】

اهــــالی آسمــــان

هنـــوز براے شــهید شــــدن فـــرصت هست، دل را بــــاید پـــاک کرد. 【 【 امام خـــامنـہ اے 】 】

اهــــالی آسمــــان

وقتی حوصله ات سر میرود

چه لحظه قشنگی است

وقتی با خود فکر میکنی امام زمان(عج) هم مانند تو روزه است

وقتی لای قرآن را باز میکنی

چه لحظه عجیبی است

وقتی فکر میکنی حسیـن(ع) هم بالای نی همیـن قرآن را می خواند

کاش در این روزها وقتی لیست روزه گیران را امام زمان مرور می کنید

برای چند ثانیه هم که شده روی اسم مـن مکثی کند ... کاش

••●! ❤ چه آرزویی دارد این دلـ م ❤ !●••

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
کلمات کلیدی
آخرین نظرات
نویسندگان
پیوندها
پیوندهای روزانه

فاطمیه که از راه میرسد...

يكشنبه, ۲۷ فروردين ۱۳۹۱، ۰۴:۲۲ ب.ظ

فاطمیه که فرا می رسد دوباره «محرم» با تمام لحظه های داغدارش زنده می شود و در هر روز غربت خاموشی یک ستاره تکرار می شود.

فاطمیه که از راه می رسد، خورشید دوباره راوی عطش و خون می شود و آسمان از سوز دل آل محمد حکایت می کند.

فاطمیه که از راه می رسد، قصه غریب گداختن میخ و آتش و سوختن خیمه ها و داغ زینب تکرار می شود.

فاطمیه که از راه می رسد، تمام غربت عالم را با خود می آورد.

آنچه بر آل علی در کربلا یکسر گذشت              در سقیفه اتفاق افتاد، عاشورا نبود

بانو! هنوز زمین نیازمندت بود. هنوز گرسنگان مشتاقند که در خانه تو را بکوبند و تو افطار فقیرانه خود و خانواده‌ات را انفاق کنی و با لب‌های روزه‌دار، از خداوند بشنوی که: «وَ یُطْعِمُونَ الطّعَامَ عَلَى حُبّهِ مِسْکِیناً وَیَتِیماً وَأَسِیراً». زهرا همان کسی است که بیت محقرش طعنه زده به عرش و تمامی گوهرش .

بانو! هنوز بوی در نیم‏سوخته را از کوچه‏های تنگ مدینه می‏شنویم؛ از پشت صفحات غبارگرفته تاریخ

نیمه شب تابوت را برداشتند بار غم بر شانه‌ها بگذاشتند

ظاهراً تشییع یک پیکر ولی باطناً تشییع زهرا و علی

می‏اندیشم به لحظه‏ای که علی، در ظلمات تاریک‏ترین شبِ بی‏مهتاب، پنهان، پیکر تو را از شهر می‏کوچاند.

بیش از این نمی‏گویم که داغِ دلِ مولا، خود، حدیث سوزانِ دیگری است.

آه از غربت بی‌انتهای علی، آه که چقدر علی مظلوم و تنها مانده است...

ای که از کوچه ی شهر پدرت می گذری امنیت نیست از این کوچه سریع تر بگذر

دیشب از داغ شما فال گرفتم ، آمد : دوش می آمد و رخساره ... نگویم بهتر!

  • اهــــالے آسمــــان

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی