اینجاست که زبانم از تعیین عنوان عاجز است...
به نام خالق رزاق...
تا دیروزهایی دور فکر میکردم همه زیر دو سقفند اما در دیروزهایی نزدیک فهمیدم افرادی هستند که فقط در زیر یک سقفند...
گاهی سقفشان آرام است... و گاهی بارانی... و گاهی برفی...
گاهی سقفشان آبی است... و گاهی سرخ.... و گاهی تیره تر از مشکی..
فاطمه نوشت: دیروز رفته بودم مسجد.خانومی سیه چرده با چهره ای ژولیده و لبهایی کبود و پوستی ضمخت و صورتی باد کرده به همراه دو فرزند کوچک با لباسهایی نامناسب داخل مسجد بردیوار این خونه مقدس تکیه زده بود و با چشمهایش چیزی را طلب میکرد...
اندکی کمکش کردیم...دل پردردش به صدا درامد... " من باردارم.9 ماه و 7 روز" و با چشمانی به اشک نشسته گفت: برای اینکه بتونم فارغ بشم پول میخوام.25 تومن..به خانومی گفتم: کمکش نمیکنید؟ گفت میخواست نیاره...میدونه که نمیتونه بزرگش کنه و پول نداره ...
دل سنگ همه جا هست..اینجا و آنجا ندارد اینجاست که انسانهای بزرگ و کوچک شناخته میشوند چرا که:
آدم های بزرگ درد دیگران را دارند...آدم های متوسط درد خودشان را دارند..آدم های کوچک بی دردند...
جوابیه نوشت: اگر فرزند خودتون ناخواسته بچه بیاره چی میگید؟ اصلا مگه شما نبودید گفتید: خدا روزی بچه میرسونه.مگر این خانوم دل نداره؟ روزی این بچه خدا نمیرسونه!!! فقط ما هم باید کمکش کنیم و جلوی پاش سنگ نندازیم!فاطمه نوشت: خط فقر دقیقا همین جاست. فاصله ای هم با ما ندارد. درست زیر پای ما است. خط فقر ،
خطی فرضی است مابین بتن یک پل . زیر آن خوابیدن و از آن عبور کردن
جمعی ناگهان بالای آن میروند و جمعی زیر آن …
- ۹۱/۰۲/۲۰
اون قدر سر آدمو کلاه گذاشتن که به هیچ کس نمیتونه اعتماد کنه !!!
تو بگو ما چطور فقیر واقعی رو از غیر واقعی تشخیص بدیم؟؟؟
از رو ظاهر امکان نداره !!!
این مسئولین هستن که باید یکم بیشتر به فکر باشن !!!
یاعلی